Web Analytics Made Easy - Statcounter

مهدی فخیم زاده در خاطرات خود از همکاری با تهیه کننده‌ای سخن می‌گوید که در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب، اعدام شد. روایت او از این ماجرا را بخوانید.

به گزارش خبرنگار تاریخ و اندیشه ایران اکونومیست، مهدی فخیم زاده در خاطرات خود می نویسد: فیلمنامه میراث من، جنون تمام شد و به تشویق محمدعلی نجفی که می‌خواست هرجور شده چرخ تولید رو راه بندازه، تصمیم گرفتم بسازم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رفتم سراغ فرزانه تاییدی و منوچهر فربد. هر دو از بازیگران سرشناس تئاتر بودن. فیلمنامه رو خوندن و قبول کردن. قرار شد رضا بانکی هم فیلمبرداری کنه.

مشغول انتخاب محل‌های فیلمبرداری بودم که رضا شمشادیان آمد سراغم. شمشادیان از بچه های مطبوعات بود و بیشتر کار تبلیغات فیلم‌ها را بر عهده داشت. گفت: شنیدم داری فیلم شروع می‌کنی؟

گفتم: آره.

گفت: تهیه کننده نمی‌خوای؟

گفتم: مگه این روزها تهیه کننده پیدا میشه؟

گفت: یک نفر رو سراغ دارم که می خواد توی فیلم سرمایه گذاری کنه.

گفتم: چه جور آدمیه؟

گفت: آدم دم کلفتیه.

گفتم: اسمش چیه؟

گفت: قبلا کریم رشتی زاده بوده ولی حالا عوض کرده و گذاشته کریم امیر فرزان. رابطه اش با انقلابیون خیلی خوبه. همین الان دو تا مجله داره.

گفتم: باشه، بیارش.

فکر کردم اگه در این موقعیت خودم پول نگذارم بهتره، چون معلوم نبود فردا چه اتفاقی بیفته. رشتی زاده یا همون امیر فرزان اومد. قصه رو براش تعریف کردم و گفتم چه قراردادهایی بسته ام. هم از قصه خوشش اومد و هم قراردادها رو قبول کرد. بلافاصله چکی کشید و تمام پول‌هایی که تا اون موقع هزینه کرده بودم، یه جا پرداخت کرد.

با خودم هم به عنوان کارگردان، هنرپیشه و فیلمنامه‌نویس قرارداد بست. قرار شد تا ده روز دیگه فیلم رو شروع کنیم.

 ایستاده از راست: علی حاتمی، داود رشیدی، مهدی فخیم‌زاده، ...، ذکریا هاشمی و نفر نشسته کامران قدکچیان در زیرزمین خانه فخیم‌زاده مشغول تمرین کاراته

من خیلی خوشحال بودم. دیدم این جوری هم فیلم رو می‌سازم و هم دستمزد می‌گیرم و هم پول خودم می مونه برای روز مبادا.

اما ماجرا به همین خوبی که شروع شده بود جلو نرفت. چون از فردا همین آقای فرزان هر روز زنگ می زد و جلسه می‌گذاشت و ایده تازه مطرح می‌کرد. یه روز گفت: به نظرم بهتره شما خودت بازی نکنی.

گفتم: آقا در حال حاضر کسی بهتر از من نمی‌تونه این نقش رو بازی کنه. من از هر کسی به این نقش نزدیکترم، اصلا روی خودم این نقش رو نوشتم.

روز دیگه گفت: قصه اگر این جوری بشه و اون جوری تموم بشه، بهتره.

دیدم تغییراتی که می‌خواد بده مشکوکه، بوی سیاسی می‌ده. قصه رو می‌بره طرف مسائل گروهی و عقیدتی.

گفتم: درست نیست آقا، این قضیه جنبه روانشناسی داره، اگه این کار رو بکنیم کل قصه به هم می‌ریزه.

بالاخره یه روز اومد و گفت: من یه فکر خوب دارم. بهتره نقش زن فیلم رو بدیم فروزان بازی کنه.

گفتم: مگه می‌ذارن فروزان بازی کنه؟

گفت: شما چیکار داری؟ بسپر به من، هر کاری بخوام می‌تونم بکنم.

یکی از کاریکاتورهای منتشر شده درباره کودتای نوژه

دیدم طرف سرش بوی قرمه سبزی می‌ده و با این حرف ها و کارها ممکنه، بلایی سر ما بیاره. بهش گفتم: ببین عزیزم، من از این کارها نمی‌کنم. من یه حرفه ای ام و همیشه مجبورم شرایط رو در نظر بگیرم.

گفت: من تهیه کننده فیلمم و شما باید به نظرات من توجه کنی.

گفتم: ما یه همچین قراری نداشتیم.

گفت: این حق منه.

گفتم: نه، شما این فیلمنامه رو این جوری و با همین آدم هایی که قرارداد بسته بودم پذیرفتی.

گفت: اگه قبول نکنین من همین الان پروژه رو می‌خوابونم.

گفتم: شما نمی‌تونی فیلم رو بخوابونی، تنها کاری که می‌تونی بکنی اینه که همین الان هر چی خرج کردی رو بگیری و بری کنار.

یه خرده فکر کرد و گفت: باشه بده.

شاید خیال می‌کرد من دارم بلوف می‌زنم. اما من همون جا دسته چکم رو درآورده و هر چی هزینه کرده بود یک جا پرداخت کرده و برگشتم سر خونه اول. دوباره خودم شدم تهیه کننده فیلم و پونزده روز بعد هم فیلمبرداری رو با خانم تائیدی و منوچهر فربد شروع کردم.

دو ماه بعد تقریبا بدون هیچ مشکل خاصی فیلمبرداری تموم شد و رفتم دنبال مونتاژ و کارهای فنی فیلم.

هفت هشت ماه گذشت. اوائل سال ۱۳۵۹ بود که همه از کودتای نوژه حرف می‌زدن و می‌گفتن یه عده از نظامی ها قصد کودتا داشتن که خنثی شده و همه رو دستگیر کردن.

یه روز شمشادیان اومد استودیو. گفت: فخیم! فهمیدی تهیه‌کننده تو رو اعدام کردن؟

با تعجب گفتم: گفتم: کدام تهیه‌کننده؟

گفتَ: کریم رشتی زاده.

گفتم: اعدامش کردن؟

گفت: آره.

گفتم: برای چی؟

گفت: جزو کودتاچی ها بوده؟

گفتم: مگه ارتشی بود؟

گفت: نه، ولی با اون ها همکاری داشته.

بعد روزنامه‌ای که خبر اعدام تعدادی از کودتاچی‌ها رو چاپ کرده بود از جیبش درآورد و اسم کریم رشتی زاده رو نشونم داد.

برق از کله ام پرید و گفتم: دیدی، نزدیک بود ما رو هم با خودش ببره.

منبع: کتاب سینما و من، مهدی فخیم‌زاده، نشر مولف

  منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: کودتای نوژه ، سینما ، مهدی فخیم زاده

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: کودتای نوژه سینما مهدی فخیم زاده مهدی فخیم زاده کودتای نوژه تهیه کننده رشتی زاده فیلم رو

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۶۵۷۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امیر واحدی: پایگاه «نوژه» قلب تپنده نیروی هوایی ارتش است

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا، امیر حمید واحدی فرمانده نیروی هوایی ارتش در مراسم تکریم و معارفه فرماندهان قدیم و جدید پایگاه شکاری خلبان شهید محمد نوژه همدان که با حضور استاندار همدان، مسئولان لشکری و کشوری و جمعی از فرماندهان یگان‌های مستقر در شهرستان کبودرآهنگ برگزار شد، اظهار داشت: هر یک از فرماندهان ولایی و انقلابی ما نگین زینت‌بخش نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هستند و کارنامه درخشان این عزیزان نیاز به توصیف و تعریف ندارد.

امیر سرتیپ واحدی با بیان اینکه قلب تپنده رزمی و عملیاتی پایگاه‌های نیروی هوایی ارتش، پایگاه مقتدر و دلاور شهید محمد نوژه همدان است، گفت: نیروی هوایی ارتش تمام توان و تلاش خود را بکار گرفته تا نیرویی در تراز انقلاب اسلامی در راستای تدابیر فرمانده معظم کل قوا (مدظله‌العالی) باشد.

در ادامه، «علیرضا قاسمی‌فرزاد» استاندار همدان نیز اظهار داشت: آنچه که در جمع ارتشیان غیور و سرافراز می‌بینم، چیزی جز جهاد، اخلاص، عمل و تلاش شبانه‌روزی نیست.

استاندار همدان با بیان اینکه امروز کشور و میهن عزیزمان به همت و توانمندی‌های نیروهای مسلح در اوج عزت، اقتدار، بالندگی و بازدارندگی است، خاطرنشان کرد: تیزپروازان ما همیشه در همه جا و در هر زمان، حافظ امنیت و استقلال ملت عزیزمان بوده و هستند.

امیر سرتیپ دوم خلبان «پرویز مرادبکی» فرمانده اسبق پایگاه شکاری شهید نوژه نیز در این مراسم عنوان کرد: خداوند متعال را سپاسگزار و شاکر هستم که توفیق خدمتگزاری به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را به بنده عنایت داشته، اقدامات عملیاتی رزمی و عملیاتی پایگاه استراتژیک خلبان شهید محمد نوژه بر همگان آشکار است و این اقتدار و توان از افتخارات نیروی هوایی ارتش است.

در این مراسم، امیر سرتیپ دوم خلبان «مهدی کرمی» به سِمت فرماندهی پایگاه شکاری شهید محمد نوژه و ارشد نظامی ارتش در استان همدان منصوب و از خدمات و تلاش‌های امیر «مرادبکی» تقدیر شد.

فرمانده نیروی هوایی ارتش همچنین در ادامه، از بخش‌های مختلف این یگان بازدید و توانمندی‌های رزمی و عملیاتی پایگاه شکاری خلبان شهید محمد نوژه را ارزیابی کرد.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • هفته بیست و پنجم لیگ برتر|توقف شاگردان نکونام در تبریز/ استقلال صدر جدول را به پرسپولیس تعارف زد
  • رقابت «لوتریا» در آلمان و اسپانیا
  • حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری
  • حمله تند روزنامه نزدیک به قالیباف به مهدی نصیری /بعد عمری رادیکالیسم به کسانی رسیده که نان فحش دادن به آنها را سر سفره خود برده بود
  • توهمات یک ذهن افراطی
  • «خالد» ‌جلوی‌ دوربین رفت
  • ترکیب احتمالی تراکتور مقابل استقلال
  • اولین واکنش یک روزنامه اصولگرا به موضوع مهدی نصیری: او مهره تاج زاده است
  • بلیت‌ کنسرت محسن ابراهیم‌زاده را از «سینماتیکت» تهیه کنید
  • امیر واحدی: پایگاه «نوژه» قلب تپنده نیروی هوایی ارتش است